loading...
زندگی نباتی
لاو بازدید : 0 پنجشنبه 10 بهمن 1392 نظرات (0)
راحت اعتماد نکن ! اگر کردی بگو که سلب اعتماد نکن

اگر شد ...............

همیشه میگم یه آدم وقتی نطفه ی ناپاکی داشته باشه روو هر امام زاده ای قلمش بدیم جواب نمیده! بس ک هار شده و بس که این نجاست رفته توو خون ِش

استثنا هم هس اما کی این وسط علم و غیب داره  ک تشخیص بده این ادم میتونه ادم جدیدی شه

هیچ فاحشه ای فاحشه ب دنیا نمیاد اما این علاقه ی درونیه ک اونو بدکاره میکنه

اگر همون علاقه ی درونی منفی ، ذاتا باهاش بوده باشه کاریش نمیشه کرد

 

من خودم به شخصه کسیم که حس میکنم یه ادم میتونه عوض شه به شرطی ک بخاد! ب شرطی ک شرایط پیش اومده رو دوست نداشته باشه

از نگاهی ک به سمتش اشاره میشه بیزار باشه

و دائما تکرار کنه ک من این نبودم و من اینطور بار نیومدم و من اینطور نیستم

توبه کنه! توبه ای که هیچ وقت نشکونه و دل خوش این حرف نباشه صد بار توبه شکستی باز آی

من یه مرحله ای زندگیم بد بودم! بد شدم! بدی نکردم فقط تسویه کردم اونم با کسی که در حقم بدی کرد!

نمیدونستم نباید جواب بدی رو با بدی داد!

بد ، بد کردم!

و میگم صرف نظر از شخصیت \"من\" ولی حقش بود

امروز میگم واقعا حقش بود

ولی میگم کاش برای انتقام و تسویه من این راهو نمیرفتم که توو جشم کسی بد توصیف شم که قراره یه روزی عشقم شه

قبل اینکه عشقم شه ، تمومش کردم!

کسی که یه مدت کوتاهی توو درونم بود! دختری که بد بود سیاه زشت و چقدر احمق

تمومش کردم به خاطر بودن همین عشق تا شربت خنک عشق پر از خوبی و سرتاسر ارامش رو بچشم

عوض کردم خودمو

کشتم

خودمو توو گذشته ی خودم چال کردم و گفتم خدا ؟ این دختر در قیامت هم زنده نشه

من خودم رو سوزوندم! من مسلمانی بودم  ک معتقد بودم برای دفن شدن تمامی تعفنم باید سوزانده شم

جقدر خوب

مرحبا به خودم

من خودمو خوب سوزوندم

و امروز از خودم لذت میبرم که سلام من سلامه پر از موج مثبت  و ارامشه و اگر سلامی از ته ناراحت باشه باز هم ناراحتی فی ما بین همین عشقه

خدارو شکر

خدا مادر من بود

خدا پدر من بود

بود و هست

ممنونم ک اجازه داد یکی از بنده های بد شدش رو بکشم

این شد که توبه کردم

و خدا بیش از پیش دوستم داره

الان هم روو تصمیمام مصمم ترم

به سال شده این دوستی

نزدیکه

من وصال پر از ارامش میخوام

من ارامشی میخوام ک هیچ وقت تمام نشه

تا خدا هست باشه

تا من هستم و زندگی هست

 

امشب شب سختی برام بود

دوباره فرش شدم تا رد شه از رووم

خودم خواستم

و این له شدن من ، شیرینه

چون منو یه گام به اعتمادی ک باید بهش پیدا کنم رسونده

شکر

شکر خدای خوبم

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 13
  • بازدید کلی : 39