عابری در پیچ جاده، مه زده، طوفان زده می روی نیلوفرانه ریشه در امواج موج مانده ام با خاطراتت چنگ بر گلدان زده می روی افتان و خیزان لنگ لنگان، پاکشان هرچه دوراز طعنه های مردمی عصیان زده می روی پشت و پناهت کاسه کاسه آب چشم زودتر ای آسمانی شهر را امان زده مانده ام در قاب خالی پشت خیس پنچره سایه ای در پیچ جاده، غم زده، بهتان زده
![](http://www.8pic.ir/images/80584884716719914959.jpg)