loading...
عفت و حجاب
یاسمین ابراهیمی بازدید : 3 دوشنبه 09 تیر 1393 نظرات (0)

 

 

 

حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بـشرى و بـویژه جوامع اسلامى مطرح اسـت. همواره این دو واژه در کنار هم بـه کار بـرده مى شوند و در نگاه اول بـه نظر مىآید هر دو بـه یک معنا بـاشند, اما با جستجو در متون دینى و فرهنگنامه ها بـه نکته قابـل توجهى مى رسیم و آن تفاوت این دو واژه است.  

در بـرخى کتـب لغت حجاب را این گونه تـعریف کرده اند: الحجاب: المنع من الـوصـول; حـجـاب یعـنى آنچـه مانع رسـیدن مى شـود.

برخى گفته اند: حجب و حجاب هر دو مصدر و بـه معناى پنهان کردن و منع از دخول است.(و به عنوان شاهد آیه شریفه ((و من بـیننا و بینک حجاب)) را ذکر کرده اند.  

در دیگر کتـابـهاى لغت حجـاب را بـه معناى ((پـرده)) آورده و نوشته اند: امرإه محجوبـه(محجبـه); زنى که پوشانیده است خود را به پوشاندنى. 

بـا تـوجه بـه معانى ذکرشده درمى یابـیم حجاب امرى ظاهرى و در ارتبـاط بـا جسم است, اگر چه این پـوشش بـرخاسته از اعتقادات و باورهاى درونى افراد است, ولى ظهور در نشئه مادى و طبیعى دارد; یعنى پوشش ظاهرى افراد و بـویژه زنان را حجاب مى گویند, که مانع از نگاه نامحرم به آنان مى شود.  

عفاف نیز داراى معانى گوناگونى است, که در مجموع تعریف کاملى را بـه ما خـواهد داد. راغـب اصـفـهانى در ((مفـردات القـرآن)) مى نویسد: العفه حصول حاله للنفس تـمتـنع بـها عن غلبـه الشهوه; عفت حالتى درونى و نفسـانى اسـت که تـوسـط آن از غلبـه شهوت جلوگیرى مى شود.  

البته قابـل ذکر است که در قرآن کریم از واژه عفت در دو معنا استفاده شده است; گاه بـه معناى خودنگهدارى و پـاکدامنى است که در مورد برخى افـراد آمده اسـت, مانند; و ان یسـتـعـفـفـن خـیر لهنو: ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا.  

در ادامه تـوضیح بـیشتـرى در بـاره این آیات خـواهد آمد. گاه ((عفت)) به معناى قناعت آمده و مسایل مالى مورد نظر است, نظیر; و من کان غنیا فلیستعفف و من کان فقیرا فلیإکل بالمعروف; و آن کس که توانگر است, باید(از گرفتـن اجرت و سرپـرستـى)خوددارى کند و آنکه تهیدست است, مطابق عرف بخورد. 

 


یاسمین ابراهیمی بازدید : 2 دوشنبه 09 تیر 1393 نظرات (0)

 

رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورخین، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته اند، بلکه به افراط ها و سخت گیریهای بی شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کرده اند. در کتاب «حجاب در اسلام» آمده است: «گرچه پوشش در بین عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد، ولی در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده می شد. حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت درآورده بودند».

ویل دورانت که معمولا سعی می کند موارد برهنگی یا احیانا تزیینات و آرایش های زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در این مورد می گوید: «در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می آراستند، لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد».

او در توصیف زنان یهودی می گوید: «زندگی جنسی آنان علی رغم تعدد زوجات، به طرز شایان توجه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پرزا، و امین بودند و از آنجا که زود وصلت می کردند، فحشا به حداقل، تخفیف پیدا می کرد». در کتاب مقدس یهودیان، موارد متعددی یافت می شود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تایید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است.

در مورد پوشش کامل در مقابل نامحرم در «سفر پیدایش» تورات چنین می خوانیم: و رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد. زیرا که از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ و خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید، (سفر پیدایش، باب24، فقره 64 و 65). و در مورد عدم تشبه مرد و زن به یکدیگر در «تورات» آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد، زیرا هرکه این کند، مکروه یهود (خدای تو) است» (تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره5').

حتی به نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان پرداخته است در این زمینه در «تورات» آمده: «و خداوند می گوید از این جهت که دختران صهیون متکبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه می روند و به ناز می خراماند و به پاهای خویش، خلخالها را به صدا می آورند. بنابراین، خداوند فرق سر دختران صهیون را کل خواهد ساخت و خداوند، عورت ایشان را برهنه خواهد نمود. و در آن روز، خداوند زینت خلخال ها و پیشانی بندها و هلال ها را دور خواهد کرد. و گوشوارها و دستبندها و روبندها و انگشترها و حلقه های بینی را و رداها و شال ها و کیسه ها را. و آینه ها و کتان های نازک و عمامه ها و برقع ها را. و واقع می شود که: به عوض عطریات، عفونت خواهد شد و به عوض کمربند، ریسمان و عوض موهای بافته، کلی و به عوض سینه بند، زنار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود. مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد. و دروازه های وی ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست. (تورات، کتاب اشعیاء نبی، باب سوم، فقره 10-8).

در تورات، از چادر و برقع و روبنده ای که زنان با آن سر و صورت و اندام خویش را می پوشانده اند، صریحا نام برده شده است، که نشانگر کیفیت پوشش زنان است. برای نمونه در کتاب «روت» می خوانیم:«بوعز گفت: زنهار کسی نفهمد که این زن به خرمن آمده است. و گفت: چادری که بر توست، بیاور و بگیر. پس آن را بگرفت و او شش کیل جو پیموده بر وی گذارد و به شهر رفت. (تورات، سفر پیدایش ، باب 38 ، فقره 14 و 15 ). در مورد عروس یهودا می خوانیم: « پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون کرد. برقعی به رو کشید و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست» (تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15 ).

ویل دورانت می نویسد در مورد لزوم پوشاندن سر از نامحرمان در آیین یهود: اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانکه مثلا بی آن که چیزی برسرداشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را طلاق دهد. او همچنین می نویسد: ...و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده می شمردند. موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند، لکن غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها. در کتاب «حکمة الحجاب و ادلة وجوب النقاب»، برای تایید این که منشا حجاب زنان یهودی، وجوب حجاب در شریعت موسی علیه السلام بوده، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب اشاره شده است که در آن، حضرت موسی به آنان امر کرد تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند (حکمه الحجاب واداله وجوب النقاب ، ص 252

یاسمین ابراهیمی بازدید : 3 دوشنبه 09 تیر 1393 نظرات (0)

 

ادیان الهی، به خاطر تناسبشان با فطرت و احکام کلی، جهت و شیوه واحدی دارند. در مسیحیت، همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است. «جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره می گوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». مسیحیت نه تنها احکام دین یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است، زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدس محسوب می شد و حتی در کتاب «تاریخ تمدن» آمده است که: «ازدواج در سن بیست سالگی اجباری بود، اما از دیدگاه مسیحیت که تجرد، مقدس شمرده شده است جای هیچ شبهه ای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است».

در این ارتباط، در انجیل می خوانیم: «و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها. بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کند به اعمال صالحه....» (انجیل، رساله پولس به تیموناوس، باب دوم، فقره 9- 15). «همچنین ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد. چون که سیرت طاهر و خدا ترس شما را ببینند. و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلی شدن به طلا و پوشیدن لباس. بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد روح حلیم و آرام که نزد خدا گران بهاست. زیرا بدین گونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می نمودند و شوهران خود را اطاعت می کردند. مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شده اید» (انجیل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1- 6). همچنین درباره وقار و امین بودن زن می خوانیم: «و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبتگو؛ بلکه هوشیار و در هر امری امین» (انجیل، رسوله پولس به تیموناوس، باب سوم، فقره 11).

در روایات ما نیز چنین آمده است: حضرت عیسی علیه السلام فرمود: از نگاه کردن به زنان بپرهیزید، زیرا شهوت را در قلب می رویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخص نگاه کننده کافی است (سفینه البحار، ج 2 ، ص 596). حواریون و پس از آنها پاپ ها و کاردینال های بزرگ که دستورهای دینی آنان از طرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازم الاجرا شمرده می شد، با شدتی هرچه تمام تر زنان را به پوشش کامل و دوری از آرایش های جسمی فرا می خوانده اند.

دکتر «حکیم الهی» استاد دانشگاه لندن در کتاب «زن و آزادی» پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید «کلمنت» و «ترتولیان»، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو می کند: «زن باید کاملا در حجاب و پوشیده باشد، مگر آن که در خانه خود باشد، زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد، زیرا برای بینندگان خطرناک است ( زن و آزادی، حکیم الهی، ص 53). تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان، کاملا رعایت می شده است.

یاسمین ابراهیمی بازدید : 12 دوشنبه 09 تیر 1393 نظرات (0)

 

مقایسه نگاه غرب با نگاه متعالی و انسانی اسلام به مساله زنان، موضوعی است که مشخص کننده راه غربی ها در این زمینه است و نشانگر آن که پیروی از راه و روش غرب در این زمیه می تواند چه عواقب سوئی به همراه داشته باشد.

زن از دیدگاه اندیشمندان اسلامی؛ مبدا همه سعادت‏ها از دامن زن بلند می‏شود

رسول اکرم(ص): جبرییل به من خبر داد و درباره زنان مرتب به من سفارش می کرد، به گونه ای که گمان کردم مرد حق ندارد به زنش اف بگوید. جبرییل این گونه توصیه می کند: ای محمد تقوا را در مورد زنان رعایت کنید، ... نسبت به ایشان دلسوز باشید و قلب شان را نسبت به خود پاکیزه گردانید تا در کنارتان بمانند؛ آنان را ناخوش ندارید و بر آنان غضب نکنید و چیزی را که به ایشان داده اید، جز با رضایت و اجازه آنها ، از ایشان نگیرید.  (مستدرک الوسائل/ج14/ص252)

حضرت امام خمینی(ره): زن انسان است. آن هم یک انسان بزرگ. زن مربی جامعه‌است. از دامن زن انسان‏ها پیدا می‏شوند. مرحله اول مرد و زن صحیح، از دامن زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به‏وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می‏کند و با تربیت صحیح خودش‏کشور را آباد می‏کند. مبدا همه سعادت‏ها از دامن زن بلند می‏شود. زن مبدا همه سعادتها باید باشد.( صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۲۴۶).

رهبر معظم انقلاب: زن را به عنوان یک موجودی که می تواند برای اصلاح جامعه یا پرورش انسان های والا بشود نگاه کنید تا معلوم شود که زن کیست و آزادی او چگونه است .

استاد شهید مطهرى: زن و مرد دو ستاره اند در دو مدار مختلف, هركدام بايد در مدار خود و فلك خود حركت كند… شرط اصلى سعادت هريك از زن و مرد و در حقيقت جامعه بشرى, اين است كه دو جنس هريك در مدار خويش به حركت خود ادامه دهند. آزادى و برابرى آن گاه سود مى بخشد كه هيچ كدام از مدار و مسير طبيعى و فطرى خويش خارج نگردند. آنچه در آن جامعه ناراحتى آفريده قيام برضدّ فرمان فطرت و طبيعت است نه چيز ديگر.

زن از دیدگاه اندیشمندان غربی؛ زنان،گربه، پرنده و در بهترین حال گاو باقی می مانند

ارسطو( فیلسوف یونان باستان): زن چیزی نیست مگر مرد ناکام، خطای طبیعت و حاصل نقصی در آفرینش.

برتولت برشت(نمایشنامه نویس و کارگردان تئاترو شاعر آلمانی): باید از زن استفاده کرد و هنگامی که مقصودت را برآورد، دورشان انداخت.

یاسمین ابراهیمی بازدید : 2 دوشنبه 09 تیر 1393 نظرات (0)

 

چرا حجاب و عفت براي يک زن لازم است؟

اسلام زن را موجود گران‏مايه و ارزشمندي ميداند که داراي شخصيت و احترام فراواني است و به عنوان يک رکن تشکيل دهنده خانواده، در سلامت و سعادت جامعه نقش به‏سزايي براي او قائل است.

اسلام معتقد است که زن ميتواند با پاسداري از گوهر عفاف و رعايت پاکدامني، کانون خانواده را مستحکم سازد، سلامت جامعه را تضمين کند و وظيفه تربيتي خويش را بهتر ايفا نمايد.

اسلام از اين‏که زن به عنوان ابزار و کالايي براي شهرتراني و چشم‏چراني افراد، و وسيله‏اي براي تبليغات باشد مخالف است و آن را با منزلت و جايگاه زن مسلمان در تعارض ميبيند.

بر اين اساس قرآن کريم زنان با ايمان را دستور به عفت و رعايت حجاب ميدهد و ميفرمايد:

"وَ قُلْ لِلْمُؤمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ اَبْصارِ هِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنِّ وِ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ اِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي
جُيُوبِهِنَّ"{1}

«و به بانوان با ايمان بگو از چشم‏چراني پرهيز نمايند، و دامان خويش را پاک نگه دارند، و زيور خود را مگر آنچه که پيداست آشکار ننمايند و روسري و پوشش داشته باشند.»

بنابراين به طور خلاصه ميتوان برخي از فوايد و برکات حجاب را بدين صورت برشمرد:

1 - تعديل و رام شدن غرايز

2 - محکم‏شدن بنياد خانواده

(س) - بيشتر شدن انس و الفت بين زن و شوهر

4 - سلامت اجتماع از بيبندوباري

5 - حفظ شخصيت زن و بالارفتن احترام او


[1]. سوره نور، آيه 1(س)

یاسمین ابراهیمی بازدید : 3 دوشنبه 09 تیر 1393 نظرات (0)

 

 

 

 

 

 

در قرآن ، غير از اين پنج آيه اى كه صراحتا بر وجوب حجاب داشت و ذكر شد، آيات متعدد ديگرى وجود دارد كه مفهوم آنها بر واجب و ضرورى و لازم بودن حجاب دلالت مى كند و در مورد آنانكه حريم حجاب و عفاف را رعايت نمى كنند و يا زمينه ساز براى تهيّج هوسهاى آلوده و هر گونه بى عفّتى هستند هشدار مى دهد و اخطار مى كند، و به طور كلى پيام دهنده آن است كه هر گونه بدحجابى كه موجب فساد و انحراف جنسى و آلودگى ، چشم چرانى و امور خلاف عفّت گردد، از نظر اسلام ممنوع است .
مثلا خداوند متعال در سوره 31 سوره نور به پيامبر (ص) فرمان مى دهد كه به زنان با ايمان بگو حجاب خود را رعايت كنند و مى فرمايد وَ لا يَضْرِبْنَ بِاَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ م ا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ
بايد بانوان ، طورى راه نروند تا زينت پنهانيشان آشكار شود.
منظور از اين آيه ، اين است كه نبايد بانوان در هنگام راه رفتن ، پاهاى خود را چنان بر زمين بكوبند كه صداى خلخالهايشان به گوش برسد و همچنين به گونه اى با (طق و طوق ) راه نروند كه زينت هاى مخفى آشكار گردد اين باريك بينى اسلام براى حفظ حريم عفاف جامعه است .
اين مطلب بيانگر آن است كه اسلام به قدرى در مورد حفظ حريم عفت ، پافشارى مى كند كه حتى اجازه چنين كارى را نمى دهد، بنابر اين به طريق اولى انجام هر گونه عواملى را كه آتش شهوت جوانان را شعله ور مى سازد اجازه نخواهد داد.
نتيجه اينكه : هر گونه نشر عكسها، رمانهاى عشقى و فيلمهاى تحريك آميز و نشان دادن صورت و دستهاى آرايش شده و بَزَكْ كرده و لاك ماليده ممنوع است ، و مردان و زنان بايد از هر گونه عواملى كه در آن (ريبه ) است يعنى ترس سوق دادن به سوى انحراف جنسى و تهيّج هوسهاى آلوده است پرهيز نمايند.
بنابر اين اگر چهره زنان هم در بعضى از موارد موجب بر انگيختن هوسهاى آلوده گردد، بايد از آشكار كردن آن پرهيز نمود.

یاسمین ابراهیمی بازدید : 5 دوشنبه 09 تیر 1393 نظرات (0)

 

 

 

 

حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است؛ به تعبیری لطیف‌تر حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب.

حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشری و بویژه جوامع اسلامی مطرح است. همواره این دو واژه در کنار هم به کار برده می‌شوند و در نگاه اول به نظر می‌آید هر دو به یک معنا باشند اما با جستجو در متون دینی و فرهنگنامه‌ها به نکته قابل توجهی می‌رسیم و آن تفاوت این دو واژه است. در برخی کتب لغت حجاب را این‌گونه تعریف کرده‌اند: «الحجاب، المنع من الوصول» حجاب یعنی آنچه مانع رسیدن می‌شود.(۱)
برخی گفته‌اند حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنای پنهان کردن و منع از دخول است و به عنوان شاهد آیه شریفه «و من بیننا و بینک حجاب»‌(فصلت، آیه ۵) را ذکر کرده‌اند. در دیگر کتاب‌های لغت حجاب را به معنای پرده آورده و نوشته‌اند: امراه محجوبه؛ زنی که پوشانیده است خود را به پوشاندنی.(۲)
با توجه به معانی ذکر شده در می‌یابیم حجاب امری ظاهری و در ارتباط با جسم است، اگرچه این پوشش برخاسته از اعتقادات و باورهای درونی افراد است ولی ظهور در نشئه مادی و طبیعی دارد یعنی پوشش ظاهری افراد و بویژه زنان را حجاب می‌گویند که مانع از نگاه نامحرم به آنان می‌شود. عفاف نیز دارای معانی گوناگونی است که در مجموع تعریف کاملی را به ما خواهد داد. راغب اصفهانی در مفردات القران می‌نویسد: العفه حصول حاله للنفس تمتنع بها غلبه الشهوه؛ عفت حالتی درونی و نفسانی است که توسط آن از غلبه شهوت جلوگیری می‌شود.(۳)
البته قابل ذکر است که در قرآن کریم از واژه عفت در دو معنا استفاده شده است، گاه به معنای خود نگهداری و پاکدامنی است و گاه «عفت» به معنای قناعت آمده و مسائل مالی مورد نظر است.(۴) آنچه در این مقاله مورد نظر ماست مفهوم اولی است یعنی خود نگهداری از شهوت و مسائل جنسی؛ اگرچه می‌توان برای هر دو معنا واژه عفت را آورد و ضرری به مفهوم آن نمی‌خورد. از مجموع معانی ذکر شده برای حجاب و عفاف می‌توان نتیجه گرفت که عفاف نوعی حجاب درونی است که انسان را از گناه باز می‌دارد.
حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است؛ به تعبیری لطیف‌تر حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این گروه از حجاب، تنها پوسته‌ای و ظاهری بی‌معنا دارند و از سوی دیگر کسانی هستند که ادعای عفاف کرده و با تعابیری همچون؛ من قلب پاکی دارم، خدابا قلبها کار دارد، آدم باید چشمش پاک باشد و... خود را سرگرم کرده و مصداق «لیفجر امامه»‌(بلکه انسان می‌خواهد آزاد باشد و گناه کند- قیامت آیه ۵) می‌شوند.
انسان‌هایی چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته‌ای اساسی را بنگارند و آن این است که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکی به نام بی‌حجابی و بدحجابی نخواهد شد. امام خمینی(ره) پیام‌آور ارزشهای الهی درباره حجاب و عفاف می‌فرماید: «توجه داشته باشید حجابی که اسلام قرار داده است برای حفظ ارزش‌های شماست. هرچه را که خدا دستور فرموده است- چه برای مرد و چه برای زن- برای این است که آن ارزش‌های واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه‌های شیطانی یا دست‌های فاسد استعمار پایمال شوند این ارزشها زنده بشوند.»(۵)

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 10
  • بازدید کلی : 79