loading...
اخبار روز
محمد بازدید : 26 دوشنبه 24 تیر 1392 نظرات (1)

محققان مرکز نوآوری پارک علم و فناوری یزد موفق به طراحی و ساخت دستگاه «اعلام غریق نجات» شدند.

 

به گزارش سرویس فناوری ایسنا، این دستگاه از دو قسمت گوشی و دستبند تشکیل شده است که گوشی یا فرستنده بر روی بدن و قسمت گوش شناگر نصب می‌شود و دستبند نیز روی دست نجات غریق و بصورت ویبره هشدار می‌دهد.

 

در ساخت این دستگاه از یک موتور ویبره مخصوص موبایل و یک فرستنده و گیرنده مدل FSK و یک IC برای تقویت سیگنال استفاده شده است.

 

هنگامی‌که فردی بیش از زمان مجاز تعیین شده (45 ثانیه) زیر آب بماند، فرستنده به دستبند سیگنال فرستاده شده و دستبند به حالت ویبره درآمده و ناجی از وجود غریق در زیر آب مطلع می­‌شود.

 

استفاده از این دستگاه در تمامی اماکن آبی امکانپذیر است.

 

انتهای پیام

محمد بازدید : 5 دوشنبه 24 تیر 1392 نظرات (0)

فناوران کشور موفق به تولید نانوکفپوش‌های اپوکسی مقاوم در برابر سایش و ‏آنتی‌باکتریال شدند که بر اساس قراردادی در بخشی از انبارهای شرکت ‏تولید دارو مورد استفاده قرار می‌گیرد.

 

به گزارش سرویس فناوری ایسنا، شرکت بسا پلیمر در تیرماه 92، قراردادی مبنی بر فروش نانوکفپوش‌های مقاوم به سایش جهت استفاده در بخشی از انبارهای شرکت تولید دارو به متراژ 600 ‏مترمربع امضا کرد.

 

کفپوش‌های اپوکسی یکپارچه و بدون درز هستند و به همین دلیل استفاده از آنها در کارخانجاتی که ‏دارای الزامات بهداشتی هستند، بسیار مرسوم است.

مقاومت به سایش این نانوکفپوش‌ها ‏حدود 10 برابر نسبت به نمونه‌های موجود در بازار افزایش یافته است و علاوه برآن، این محصولات دارای ویژگی آنتی ‏باکتریال نیز هستند.

 

نانوکفپوش‌های اپوکسی آنتی باکتریال بساپلیمر بیش از 99 درصد از باکتری‌های ‏کشت داده شده بر سطح کفپوش را در یک آزمون استاندارد کشت باکتری از بین برده‌اند.‏

 

از دیگر محصولات این شرکت که با استقبال بازار مواجه شده، نانوکفپوش اپوکسی ضد سایش با ویژگی چسبندگی بالا به ‏فلز و ضد لغزش است که در آذر 91 در شرکت مپنا پارس نصب شد. از مزایای این نانوکفپوش در مقایسه با کفپوش‌های ‏دیگر می‌توان به چسبندگی بسیار بالا به فلز و همچنین عدم نفوذ روغن به کفپوش اشاره کرد. همچنین با کمک سطح ضد ‏لغزش نانو کفپوش، ایمنی پرسنل در رابطه با لغزش تامین می‌شود. ‏

 

اولین قراداد شرکت بسا پلیمر با مجموعه تولید دارو در اردیبهشت ماه 91 پس از اجرای یک نمونه از ‏نانوکفپوش‌های اپوکسی آنتی باکتریال و تأیید فنی آن برای سالن آمپول‌سازی تولید دارو منعقد شده و پس از آن در ‏اسفندماه 91 قرارداد دیگری برای استفاده از نانوکفپوش‌ها در راهروها و اتاق‌های تمیز این شرکت منعقد شد.‏

 

انتهای پیام

محمد بازدید : 4 دوشنبه 24 تیر 1392 نظرات (0)

هنگامی که حباب سوختی بر روی نوک چوب کبریت به گازهای پرفشار فضایی تبدیل می‌شود، می‌توان یک موشک داشت.

 

به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، می‌توان نخست یک گیره کاغذ را تا زاویه 45 درجه خمیده و به نوعی یک پد پرتاب ایجاد کرد.

 

سپس یک سنجاق را در طول چوب کبریت قرار داد، به طوری که نوک تیز آن سر چوب کبریت را لمس کند.

 

پس از آن سر چوب کبریت را با قطعه‌ای از فویل آلومینیوم پوشاند و فویل را به دور سنجاق چروک و سپس سنجاق را از سیستم حذف کرد.

 

این امر یک کانال روزنه‌دار به جا می‌گذارد که گاز را به سمت پایین هدایت می‌کند، به طوری که به عنوان یک پیشرانه عمل می‌کند.

 

انتهای پیام

محمد بازدید : 5 دوشنبه 24 تیر 1392 نظرات (0)

لایحه‌ تأسیس پارک ملی در محل‌ فرود آپولو بر روی ماه، تسلیم کنگره امریکا شد.

 

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این لایحه که «میراث فرود آپولو بر روی ماه» نام گرفته، هشتم جولای توسط دونا ادوارد و ادی برنایس جانسون از اعضای جمهوری‌خواه تسلیم گنگره شد.

 

لایحه مزبور به «کمیته علم، فضا و فناوری» و همچنین کمیته مسؤول منابع طبیعی مجلس ارجاع داده شد.

 

ارائه‌کنندگان لایحه با تکیه بر این عقیده که برنامه آپولو در ماه یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای تاریخ امریکا به شمار می‌رود،اعلام کرده‌اند که چون شرکت‌های تجاری و ملل خارجی به توانایی فرود بر روی ماه دست یافته‌اند، اکنون حفاظت از محل‌های فرود آپولو بر روی این قمر ضروری به نظر می‌رسد.

 

آنها همچنین تاکید دارند که ایجاد چنین پارکی در ماه،‌محافظت از مکان‌های فرود آپولو را بسط داده و شناخت و درک عمومی بیشتری را برای این دستاورد منحصربه‌فرد ارائه می‌دهد.

 

در این لایحه، "مکان‌های فرود آپولو بر روی ماه" به تمامی نواحی اشاره دارد که فضانوردان و ابزار مرتبط با برنامه آپولو بین سال‌های 1969 و 1972 با سطح ماه تماس داشته‌اند.

 

انتهای پیام

محمد بازدید : 4 دوشنبه 24 تیر 1392 نظرات (0)

فضاپیمای «کاسینی» ناسا قصد دارد از فاصله 1.5 میلیارد کیلومتری و در مدار سیاره زحل اقدام به عکسبرداری از زمین کند.

 

به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، تاکنون فضاپیماهای مختلفی اقدام به عکسبرداری از زمین از فواصل دور کرده اند؛ روز جمعه 19 جولای (28 تیر) زمین در برابر دوربین فضاپیمای کاسینی در فاصله 1.5 میلیارد کیلومتری قرار می گیرد.

 

فضاپیمای کاسینی در حال حاضر در قسمت دورتر سیاره زحل قرار دارد که از تشعشعات خیره کننده خورشید در امان می ماند.

 

در تصاویری که توسط کاسینی تهیه خواهد شد، سیاره زحل به همراه حلقه های آن در جلو و نمای دیدنی از زمین در پس زمینه تصویر به نمایش در می آید که نخستین تصویر رنگی واقعی از زحل محسوب می شود.

 

در مدت 15 دقیقه عکس های مختلفی از زحل تهیه می شود که کنار یکدیگر چیده شده و تصویر نهایی با وضوح تصویری بالا ایجاد می شود. در این تصویر زمین به شکل یک نقطه آبی رنگ کوچک در اندازه چند پیکسل دیده می شود.

 

«کارولین پورکو» سرپرست تیم تصویربرداری کاسینی تأکید می کند: این اقدام دستاورد بزرگی در حوزه اکتشافات در منظومه شمسی محسوب شده و امکان تهیه تصاویر بین سیاره‌یی را فراهم می کند.

 

این روز از سوی منجمان بدون مرز به نام «روزی که زمین لبخند زد» (The Day the Earth Smiled) نامگذاری شده است.

 

انتهای پیام

محمد بازدید : 4 دوشنبه 24 تیر 1392 نظرات (0)

مطالعات جدید نشان می‌دهد چگونه شکستگی ناشی از زمین‌لرزه‌ در صخره‌ها مانند شکستگی استخوان‌ها، ترمیم می‌شود.

 

به گزاش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، امیلی برودسکی از دانشگاه کالیفرنیا و همکارانش فرایند ترمیم صخره‌های آسیب‌دیده زلزله 7.9 ریشتری سال 2008 در استان ونچوان چین را مطالعه کردند.

 

این دانشمندان مشاهده کردند که صخره‌های ترک‌خورده در این زمین‌لرزه پس از مدتی به تدریج خود را ترمیم می‌کنند.

 

آن‌ها بر این باورند که این امر به دلیل ترکیب صخره‌های آسیب‌دیده و هم‌جوشی دوباه آن‌ها با یکدیگر رخ می‌دهد در حالی که آب حامل مواد معدنی متبلورکننده نیز از خلال ترک‌ها عبور می‌کند.

 

برودسکی، لیان شو و همکارانشان پس از وقوع زلزله مزبور، مجموعه‌ای از گمانه‌های نزدیک به ناحیه مصدوم را حفاری کردند.

 

به مدت بیش از 18 ماه یا بیشتر آن‌ها بر سطوح آب زیرزمینی در یکی از گمانه‌ها نظارت و بالا و پاییین‌رفتن آب را دو بار در روز مشاهده کردند. در واقع، آن چه آن‌ها می‌دیدند، وقوع مدهایی در خود صخره‌ها بود.

 

پدیده جزر و مد فقط منحصر به اقیانوس‌ها نیست بلکه زمین جامد نیز با تاثیر از گرانش ماه این موضوع را تجربه می‌کند اما بر خلاف مد اقیانوس که به راحتی قابل‌ ر‌ویت است، تغییر در زمین خشک فقط در حد چند سانتی‌متر است.

 

این میزان برای جادادن آب زیرزمینی در بیرون و درون ترک‌های زیرزمینی تازه تشکیل‌شده تحت فشار کافی است و آب را در گمانه، با ریتم دو بار در روز، بالا و پایین می‌کند.

 

اما این ریتم تغییر می‌کند و با فشار واردشدن به درون گمانه‌ها هنگامی که ترک در طول مد تنگ‌تر می‌شود، برای آب زمانبر است و هنگامی که صخره‌ها به تدریج خود را ترمیم می‌کنند و آب به سختی جاری می‌شود، دانشمندان شاهد طولانی و طولانی‌تر شدن این تاخیر می‌شوند.

 

مطالعه صخره‌های زلزله استان ونچوان نشان داد که ترمیم بدون برگشت روی نمی‌دهد و درست مانند استخوان‌های شکسته که به آرامی به یکدیگر جوش می‌خورند، صخره‌ها می‌توانند در صورت حرکت اشتباه، دوباره آسیب ببیند، زمان تاخیر در گمانه‌ها کوتاه می‌شود و این به معنای رخداد یک ترومای زمین‌شناسی است.

 

به گفته برودسکی، در حالت تئوری، سرعتی که با آن صخره ترمیم می‌شود، به این موضوع بستگی دارد که زلزله بعدی چه هنگام در بخش آسیب‌دیده ممکن است دوباره اثر بگذارد.

 

دانشمندان هنوز نمی‌دانند که آیا یک صخره شکسته به طور کامل التیام می‌یابد یا این که مانند یک استخوان شکسته در آینده بیشتر تمایل به شکستن دارد.

 

جزئیات این مطالعه در مجله Science منتشر شده است.

 

انتهای پیام

محمد بازدید : 6 دوشنبه 24 تیر 1392 نظرات (0)

رییس ساواک، حکم تبعید «سید علی خامنه‌ای» به ایرانشهر را بیستم آذرماه ۱۳۵۶ تصویب می‌کند. ۸ روز بعد ایشان به همراه سه نظامی وارد ایرانشهر می‌شوند و به حجت‌الاسلام علی حجتی کرمانی، دیگر دوست تبعیدی خود می‌پیوندد.

 

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) ایرانشهر با گرمای بالای ۶۰ درجه‌ تابستانی‌اش، مقصد خوبی برای تبعید‌ی‌های مخالف رژیم نبود. اما یکشنبه یازدهم تیر ۱۳۵۷ که مصادف با شب ۲۷ رجب بود، هوا با روزهای دیگر فرق داشت. مردم ایرانشهر برای شرکت در جشن بعثت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله راهی مسجد آل رسول می‌شوند. نماز مغرب به امامت آیت‌الله خامنه‌ای اقامه می‌شود. به رکعت دوم که می‌رسند، صدایی عجیب شبیه کشیده شدن شاخه‌های درخت خرما روی زمین به گوش می‌رسد. چیزی نمی‌گذرد که سیل تمام ایرانشهر را فرا می‌گیرد. حادثه‌ای که پای آیت‌الله خامنه‌ای را به خانه‌های مردم برای کمک‌رسانی به آنان باز می‌کند و مایه‌ شناخت بیشتر ایشان و مردم از یکدیگر می‌شود.

 

به بهانه‌ سالگرد وقوع این رویداد علی‌اصغر پورمحمدی که در آن سال‌ها به ایرانشهر رفت‌وآمد داشت خاطراتش از زمان تبعید رهبر معظم انقلاب به ایرانشهر را به شرح زیر مطرح کرده است:

 

اولین آشنایی، منبرهای ماه رمضان

 

آشنایی ما با حضرت آقا به سال‌های ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷ برمی‌گردد. در واقع ایشان در ماه مبارک رمضان به رفسنجان تشریف آوردند تا منبر بروند و در آن ماه رمضان مهمان ما بودند. دلیل آمدن ایشان به رفسنجان هم به آشنایی با پدر ما آشیخ‌عباس پورمحمدی در جریان کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان گناباد و کاخک و فردوس در جنوب خراسان برمی‌گشت. مردم رفسنجان به سرپرستی پدرم چند کامیون جنس برای مردم فردوس ‌فرستاده بودند و پدرم در آن‌جا با آقای خامنه‌ای آشنا ‌شدند. همان سال یا سال بعدش آقا باز به رفسنجان آمدند. بعد که رفت‌وآمدها بیشتر شد، ما هم به خانه‌ ایشان در مشهد می‌رفتیم و آقا هم چند بار دیگر به رفسنجان آمدند.

 

 

در ایرانشهر سیل آمد و جشن و همه چیز ما را برد. آن سیل ... ما را با وضع زندگی مردم بیشتر آشنا کرد. داخل کپرها و خانه‌ها رفتیم و وضع زندگی مردم را از نزدیک دیدیم. قبل از آن، چند ماه در ایرانشهر بودیم؛ اما ظاهر قضیه را می‌دیدیم. مردم، ما را نمی‌شناختند و ما هم مردم را نمی‌شناختیم. (رهبر انقلاب، ۱۳۶۸/۱۰/۵)

 

خود رفسنجانی‌ها خیلی به منبر آقا علاقه داشتند. ایشان در دو نوبت در رفسنجان منبر رفتند. یکی از این سلسله سخنرانی‌ها در سال ۱۳۴۹ یا ۱۳۵۰ درباره‌ی امامت بود. بحث آقا درباره‌ امامت این بود که ما ائمه‌ی بزرگوار را یک انسان ۲۵۰ ساله می‌دانیم. این بحث‌ها این‌قدر جالب و جذاب بود که مردم نمی‌دانستند چقدر در این جلسه نشسته‌اند. من هم این بحث‌ها را ضبط کرده بودم که ساواک آمد و همه‌ی نوارها را برد.

 

امرِ مادر

 

بار دوم که برای سخنرانی آمده بودند، سلسله سخنرانی‌های ایشان نیمه‌کاره ماند. دلیلش هم این بود که مادر ایشان از مشهد پیغام داد که یکی از برادران آقا را گرفتند و به آقا پیغام دادند که به مشهد بیایند. با این‌که دیگر اخوی‌های ایشان مشهد بودند، اما ایشان گفتند که مادر امر فرمودند و من باید به مشهد بروم. ایشان اهمیت بسیاری برای پدر و مادر قائل بودند. بارها به ما تذکر می‌دادند که شما وقتی با پدرتان راه می‌روید، باید پشت سر پدر راه بروید و احترام کنید. در مشهد هم که چند دفعه به خانه‌ پدر ایشان رفتم، آقا دوزانو روبه‌روی پدرشان می‌نشستند و اخبار و اطلاعات داخل و خارج را به پدر می‌دادند. همه‌ عالِمان مشهد یا خواص می‌دانستند که آقا هر روز ساعت ۹ تا ۱۰ خانه‌ی پدرشان هستند. همیشه به ما توصیه می‌کردند اگر می‌خواهید عاقبت‌بخیر شوید، باید بیش از حد به پدر و مادر احترام بگذارید.

 

در سال ۱۳۵۵ که برای ادامه‌ تحصیل به دانشگاه مشهد آمدم، آقا یک تعارفی کردند که شما که جایی ندارید، بیایید خانه‌ ما. ما هم ده روزی خانه‌ ایشان ماندیم تا این‌که ایشان خواستند بروند تهران و من هم به مدرسه‌ نواب مشهد رفتم.

 

چه ایرادی دارد یاران انقلاب بیشتر باشند؟

 

وقتی ایشان را به ایرانشهر تبعید کردند، ما اولین بار بین دو ترم دانشگاه در بهمن ۵۶ بود که با یکی دو نفر از هم‌دانشگاهی‌ها و دوستان به ایرانشهر آمدیم. یک کیف هم همراهمان بود که محتویات آن، اعلامیه‌های جدید و چند کتاب بود. یک پاسبانی دم در ایستاده بود و از ما پرسید: شما با کی کار دارید؟ گفتیم با آقای خامنه‌ای؛ گفت باید بروید شهربانی ابراز هویت شوید. کیف را از دیوار انداختیم درون خانه‌ آقا و به سمت شهربانی رفتیم. در مسیر دیدیم که آقا و آقای هاشمی‌نژاد و آقای طبسی و آقای حجتی کرمانی و یک نفر دیگر به طرف خانه می‌آمدند که ما از روبه‌رو با آن‌ها مواجه شدیم. ما حدود یک هفته‌ای مهمان آقا بودیم. سفر خیلی خوبی بود.

 

اما خدمت آقا که بودیم، یک سری اعلامیه‌های جدید هم برای ایشان آورده بودیم که ایشان هم دیدند. از جمله‌ آن‌ها، اعلامیه‌ها و کتاب‌هایی بود که گروه فرقان نوشته بودند و بعضی از سوره‌های قرآن را تفسیر کرده بودند. آقا تورقی کردند و از همان صفحه‌ اول کتاب ایراد گرفتند. ایشان گفتند این‌ها هر کسی هستند، خیلی بی‌سواد هستند و از دین و اسلام چیزی نمی‌دانند. مثلاً گروه فرقان عبدالله بن اُبَی را با یک عبدالله دیگر اشتباه گرفته بود. خلاصه از همان صفحه‌ اول چند ایراد گرفتند. اعلامیه‌ گروه فرقان را هم خواندند که اعلامیه‌ بدی بود. مثلاً در آن آمده بود که در مبارزه با رژیم، نمی‌شود که بازاری و روحانی و دانشجو و کسبه با هم متحد باشند، بلکه مبارزه مردان آبدیده می‌خواهد و این‌گونه مبارزه، مشت‌کوبیدن بر سِندان است. آقا اما گفتند که در این انقلاب هرچه یاران ما بیشتر باشد، این چه ایرادی دارد؟ چه کسی گفته که یک گروه خاصی باید باشند؟

 

البته آقا همیشه در جواب کسانی که معتقد بودند که در مبارزه، چپ و مسلمان نداریم و همه‌ گروه‌های مبارز باید به هم بپیوندیم، مخالف بودند و می‌گفتند که راه‌ ما باید با گروه‌هایی مثل کمونیست‌ها جدا باشد و باید حریم‌ها حفظ شود. مثلاً من یک کتابی به نام مبانی علم اقتصاد از رفسنجان تهیه کرده بودم که جلد قرمزی هم داشت. این کتاب را به ایرانشهر بردم و به آقا دادم. آقا تورقی کردند و گفتند که این کتاب خلاصه‌ «کاپیتال» مارکس است. آقا می‌گفتند راه ما جدا است. مکتب ما اسلام است و همیشه پرچم اسلام برای ما مهم‌تر است.

 

کسی که گواهینامه ندارد ...

 

اما سفر دوم ما به ایرانشهر در نوروز سال بعد بود. هم برای دیدن پدرم که به زابل تبعید شده بود، به آن‌جا رفتیم و هم خدمت آقا رسیدیم. باد سردی هم می‌آمد. فکر کنم آقای راشد یزدی به تبعیدی‌های ایرانشهر اضافه شده بودند. آقای رحیمی خرم‌آبادی و موسوی شالی هم بودند.

 

در بیانیه‌ فرقان آمده بود که در مبارزه با رژیم، نمی‌شود که بازاری و روحانی و دانشجو و کسبه با هم متحد باشند، بلکه مبارزه مردان آبدیده می‌خواهد و این‌گونه مبارزه، مشت‌کوبیدن بر سِندان است. آقا اما گفتند که چه کسی گفته که یک گروه خاصی باید باشند؟

 

سفر سوم ما به ایرانشهر از این قرار بود که با بعضی دوستان قرار گذاشتیم که به ایرانشهر، سراوان و از آن‌جا به پاکستان برویم. البته من در رفسنجان دستگیر شدم و یک ماه در زندان بودم. به واسطه‌ این‌که پدر و مادر حضرت آقا وسایلی و از جمله نامه‌ای به من داده بودند که به آقا برسانم. یکی از اتهامات من این بود که رابط بین تبعیدی‌ها هستم. پس از آزادی، برای دیدن ابوی به سراوان رفتیم که آن‌جا خبر آوردند ایرانشهر سیل آمده است. به‌سرعت به ایرانشهر رفتیم.

 

سیل تقریباً ۸۰ درصد از خانه‌ها را خراب کرده بود و حضرت آقا یک پایگاهی دایر کرده بودند به نام کمک به سیل‌زدگان در مسجد آل‌رسول ایرانشهر. از یزد توسط آیت‌الله صدوقی و از رفسنجان آرد فرستاده بودند. اولین کمکی که به مردم می‌کردیم، آرد بود. قرار بود که حضرت آقا با یک ماشین پژو ۴۰۴ بروند و به وضعیت سیل‌زده‌ها رسیدگی کنند. به ما گفتند که چه کسی گواهینامه دارد؟ از آن جمع فقط من گواهینامه داشتم. آقا گفتند به غیر من که گواهینامه داشتم، کسی حق ندارد ماشین را براند. به همین دلیل، موقعی که ایشان نمی‌خواستند رانندگی کنند یا نبودند، من رانندگی می‌کردم. روز اول ما رفتیم خانه‌هایی که سیل‌زده بود. یک راهنمای محلی هم داشتیم. در کَپر‌ها به زبان بلوچی می‌پرسیدیم توی این خانه چند نفر زندگی می‌کنند؟ بر اساس میزان افراد، یک حواله داده می‌شد که خود آقا آن را امضاء می‌کردند و تاریخ هم می‌زدند.

 

در مسجدی مستقر شویم که اختلاف پیش نیاید

 

روز اول این کار را ایشان انجام دادند و از روز دوم قرار شد من ادامه بدهم. به اتفاق آقای راشد یزدی یا آقای رحیمی خرم‌آبادی دقیقاً از زمان طلوع آفتاب راه‌می‌افتادیم و تا حدود ساعت یازده شب مشغول بودیم. هر روز با یکی از روحانیون برای کمک‌رسانی می‌رفتیم تا بگوییم که این کمک‌رسانی را روحانیون انجام می‌دهند. خود آقا در حین گفت‌وگو با اهل تسنن بلوچ‌ها در کَپرهایشان تأکید می‌کردند که ما روحانیون مبارز و از طرفداران آیت‌الله خمینی هستیم. پایگاه ما هم مسجد آل‌رسول است. به دلیل این‌که اکثریت جمعیت ایرانشهر از اهل تسنن بودند، آقا تأکید داشتند که حتماً ما در مسجد آل‌رسول مستقر باشیم تا بحث شیعه و سنّی پیش‌نیاید. به‌طور کلی آقا از پیش از پیروزی انقلاب هم قائل به وحدت شیعه و سنّی و منادی این وحدت بودند و با تندروی‌ها مخالف بودند. می‌گفتند: ما نباید کاری کنیم که وهن دین و مذهب شود.

 

چند روزی که از کمک‌رسانی به سیل‌زدگان ایرانشهر گذشت، با کمک‌هایی که از قم بیشتر توسط آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی، از یزد توسط آیت‌الله صدوقی، از کرمان و از رفسنجان شده بود، آرد و روغن و چای به مقدار زیادی انبار شده بود. به همین دلیل به آقا گفتیم که شما اجازه دهید به همه‌ فقیرها کمک‌رسانی شود. با موافقت آقا شاید ده روز طول کشید که ما کل ایرانشهر را طبق آماری که وجود داشت، کمک‌رسانی کردیم. حتی به برخی شهرهای دیگری که فقیر در آن‌جا زیاد بود، نیز کمک رسید.

 

جشن یک هفته‌ای ولادت پیامبر برای وحدت

 

در جریان کمک‌رسانی اگر ما یک بداخلاقی یا تندی می‌کردیم، ایشان می‌گفتند محبت کنید، ما مهمان این‌ها هستیم. خودشان این‌قدر به ایرانشهری‌ها محبت می‌کردند که علمای سنّی ایرانشهر، مولوی‌ها، معلمین ایرانشهر مرید آقا بودند.

 

نکته‌ دیگر این‌که آقا به دلیل آشنایی و تسلط بر کتاب‌ها، تفاسیر، تاریخ، علم رجال اهل سنت و به‌خصوص به شعرای عرب‌زبان تسلط داشتند، با علمای اهل تسنن مراودات علمی هم داشتند. همچنین از دوران ایرانشهر به یاد دارم که آقا در ماه ربیع‌الأول به ما گفتند: اهل تسنن در این‌جا تولد حضرت رسول را دوازدهم ماه جشن می‌گیرند و ما شیعیان هفدهم. بعد آقا این بحث را مطرح کردند که خوب است ما در مسجد هم دوازدهم را جشن بگیریم و هم هفدهم را. بعد هم بحث شد که ما فاصله‌ بین این دو روز را جشن بگیریم که این اتفاق هم افتاد. میلاد پیامبر را از شب دوازدهم تا روز هفدهم ربیع‌الأول جشن گرفتیم.

 

منبع: khamenei.ir

 

انتهای پیام

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 3
  • بازدید کلی : 136