مــتــر ســگ را دار زدنــد ، بــه جــرم دوســتــے بــا
پــرنــدگــان...!
کــه مــبــادا تــاراج مــزرعــه را بــه بــوســه اے فــروخــتــه
بــاشــد....!
راســت مــیگــفــتـے کــه ایــنــجــا "قــحــطـے عــاطــفــه"
هــاســت
مــتــر ســگ را دار زدنــد ، بــه جــرم دوســتــے بــا
پــرنــدگــان...!
کــه مــبــادا تــاراج مــزرعــه را بــه بــوســه اے فــروخــتــه
بــاشــد....!
راســت مــیگــفــتـے کــه ایــنــجــا "قــحــطـے عــاطــفــه"
هــاســت
♥دلت♥ که گرفته باشد
شادترین آهنگ ها روضه خوانی میکنند
شلوغ ترین مکان ها تنهایی ات را به رخت میکشند
وشادترین روزها برای تو غمگین ترین روزهاست
دلت که گرفته باشد نقض میشود همه قانون ها
خستـــــــــه ام
اما تحمل می کنم
خدایا روزگارت با من واحساس من بد تا کرد
مـــــــرد است دیگر . . .
گاهی تند میشودگاهی عاشقانه
می گوید . . .
مـــــــــرد است دیگر . . .
غرورش آمان ودلش دریاستـــ
تو چه میدانی از بغض گلو گیر کرده یک مرد
توچه میدانی از هق هق شبانه اوکه فقط خودش خبر دارد
وبالشش...
مرد را فقط مرد می فهمیدو بس
قلبے خاکے داشتم ، آدما خیسش کردند گِل شد ، بازے کردند ، خشک شد ، خسته شدند زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…
دیار عاشقــــــــی شهر هــــــرت دارد . . .
خیلی راحـــــت دل می دزدند
دل مــــــی بـــــــــرن
دل می شکنن
کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ، به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن” …
عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده .. امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ! و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم! و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست… و غمــت سـهم ِ مــن!
اين روزهــــايم به تظاهر مي گذرد... تظاهر به بي تفاوتي، تظاهر به بي خيـــــالي، به شادي، به اينکه ديگــــر هيچ چيز مهم نيست... اما . . . چه سخت مي کاهد از جانم اين "نمايش"
!!.بـــه ســلامــتــے ادمــایے کــه تــو دنــیــاے مــجــازے صــدتــا خــاطــرخــواه دارن ولــے تــو دنــیــاے خــودشــون از هــمــه تــنــهــا ترن.!!